غزل شمارۀ 97
1. هرکس شهید آن مژه های دراز نیست
2. در شرع بر جنازۀ آن کس نماز نیست
3. محمود را اگرچه جهان زیره خاتمست
4. جایی بهش ز گوشۀ چشم ایاز نیست
5. شه را چو پرده از رخ شاهد برافکنند
6. چشمش سوی خراج خطا و طراز نیست
7. معذورم ار ضعیف و جگر خسته مانده ام
8. در عرصه ای پرم که بجز شاهباز نیست
9. عاشق وفا نماید و معشوق سرکشی
10. حُسن از حجاب خالی و عشق از نیاز نیست
11. دایم کمان کشی به کمان گه نشسته است
12. آن طاق ابرو از گره فتنه باز نیست
13. گو غمزه خشمگین شو و گو ناز کینه ورز
14. یک شیوه بی کرشمۀ عاشق نواز نیست
15. ما را چه اعتبار و اثر با وجود دوست
16. جایی که جلوه کرد حقیقت مجاز نیست
17. یار از غرور مست و نظیریبه خود اسیر
18. بیچاره دل که هیچ کسش چاره ساز نیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده