غزل شمارهٔ 20
1. مرا ز وصل تو حاصل بجز تمنا نیست
2. خیال زلف تو بستن خلاف سودا نیست
3. وفا ز عهد تو میجست دوش خاطر من
4. جواب داد که خود این متاع با ما نیست
5. بسی بگفتمت ایدوست هست رای منت
6. دهان ز شرم فرو بستهای همانا نیست
7. هزار بوسه ز لب وعده کردهای و یکی
8. نمیدهی و مرا زهرهٔ تقاضا نیست
9. چو دور دور رخ تست خاطری دریاب
10. که کار بوالعجبیهای چرخ پیدا نیست
11. ز میهمان خیالت چو شرمسارم از آنک
12. جز آب چشم و کباب جگر مهیا نیست
13. به طعنه گفتی کز ما دریغ داری جان
14. مگر مگوی خدا را عبید از آنها نیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده