عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 29

1. نه به ز شیوهٔ مستان طریق ورائی هست

2. نه به ز کوی مغان گوشه‌ای و جائی هست

3. دلم به میکده زان میکشد که رندان را

4. کدورتی نه و با یکدیگر صفائی هست

5. ز کنج صومعه از بهر آن گریزانم

6. که در حوالی آن بوریا ریائی هست

7. گرت به دیر مغان ره دهند از آن مگذر

8. قدم بنه که در آن کوچه آشنائی هست

9. فراغ از دل درویش جو که مستغنی است

10. ز هرکجا که امیری و پادشاهی هست

11. به عیش کوش و مپندار همچو نااهلان

12. که عمر را عوض و وقت را قضائی هست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
* آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
شعر کامل
حافظ
* عاشقانی که جان یک دگرند
* همه در عشق همدگر میرند
شعر کامل
مولوی
* من خود این سنگ به جان می‌طلبیدم همه عمر
* کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید
شعر کامل
سعدی