اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 370

1. دیریست که یار ما نمی‌آید

2. پیغام به کار ما نمی‌آید

3. هر کس به تفرجی و صحرایی

4. خود بوی بهار ما نمی‌آید

5. ما را به دیار او نباشد ره

6. او خود به دیار ما نمی‌آید

7. کمتر ز سگیم در شمار او

8. زیرا به شمار ما نمی‌آید

9. ای دل، بتو پیش ازین همی گفتم:

10. کین عشق به کار ما نمی‌آید

11. دولت همه جا برفت و باز آمد

12. هرگز بگذار ما نمی‌آید

13. یک دم نرود که یاد او صد پی

14. اندر دل زار ما نمی‌آید

15. آن دام که ما نهاده‌ایم، ای دل

16. در چشم شکار ما نمی‌آید

17. ای اوحدی، از خوشی کناری کن

18. کان بت به کنار ما نمی‌آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم بروی روشن تو روی برنهم
* گفتا که آب گل ببرد رنگ زعفران
شعر کامل
فرخی سیستانی
* خال مشکین تو بر عارض گندم گون دید
* آدم آمد ز پی دانه و در دام افتاد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* سلامت همه آفاق در سلامت توست
* به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
شعر کامل
حافظ