اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 416

1. گلت بنده گردید و شمشاد نیز

2. غلام تو شد سرو آزاد نیز

3. که صد رحمت ایزدی بر رخت

4. هزار آفرین بر لبت باد نیز

5. ز مهر تو بگریست چشمم به خون

6. ز عشقت به نالم به فریاد نیز

7. چو دیدی که چشم تو آبم ببرد

8. کنون می‌دهی زلف را باد نیز

9. نباشد ترا بعد ازین برگ من

10. که بیخم بکندی و بنیاد نیز

11. به لطف و نوازش بده داد ما

12. که جور تو دیدیم و بیداد نیز

13. نه مثل تو آمد ز پشت پدر

14. نه مانندت از مادری زاد نیز

15. پریر از لبت بوسه‌ای خواستیم

16. نداد آن و دشنامها داد نیز

17. نبود اوحدی را توقع ز تو

18. که او را کنی در جهان یاد نیز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کمال کامرانی در محبت چیست می‌دانی
* بتی را پادشاهی دادن و خود را گدا کردن
شعر کامل
فروغی بسطامی
* سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
* به عمل کار برآید به سخندانی نیست
شعر کامل
سعدی
* با صبا همراه بفرست از رخت گلدسته‌ای
* بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما
شعر کامل
حافظ