اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 490

1. ای که رفتی و نرفتی نفسی از یادم

2. خاک پای تو چو گشتم چه دهی بر بادم؟

3. پس ازین پیش من از جور مکن یاد، که من

4. تا غلام تو شدم زین دگران آزادم

5. چند پرسی تو که: از عشق منت حاصل چیست؟

6. حاصل آنست که از تخت به خاک افتادم

7. کردم اندیشهٔ خود: مصلحت آنست که من

8. بر کنم دل ز تو، ورنه بکنی بنیادم

9. آهنینست دلت ورنه ببخشی بر من

10. چون ببینی که ز غم در قفس فولادم

11. از دل سخت تو آن روز من آگاه شدم

12. که جگر خسته بدیدی و ندادی دادم

13. مکن، ای ماه، جفا بر تن من، کز غم تو

14. اوحدی‌وار به خورشید رسد فریادم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
* شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد
شعر کامل
حافظ
* عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد
* عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت
* جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
شعر کامل
حافظ