اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 69

1. تا دل ما با تو کرد روی ارادت

2. هیچ نیاید ز ما مخالف عادت

3. گر چه کم ما گرفته‌ای تو ز شوخی

4. عشق تو افزون شدست و مهر زیادت

5. رنگ سلامت ندیدم و رخ شادی

6. از برمن تا برفته‌ای به سعادت

7. آنکه ز درد جدایی تو بمیرد

8. زنده نداند شدن به حشر و اعادت

9. داروی رنج خود از طبیب نپرسم

10. گر تو قدم رنجه می‌کنی به عیادت

11. همچو شهیدان تنش به خاک نپوسد

12. هر که به تیغ غم تو یافت شهادت

13. دایه بهمهرت برید ناف دل من

14. پس به کنارم گرفت روز ولادت

15. چشم تو آنجا که دست برد به دستان

16. سر بنهادند زیرکان به بلادت

17. اوحدی از درد دوری تو بنالید

18. با تو چو سودش نکرد صبر و جلادت

19. او نه به مهرت سری نهاد، که هرگز

20. خود ز زمین بر نداشت روی ارادت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هست بی صورت جناب قدس عشق
* لیک در هر صورتی خود را نمود
شعر کامل
جامی
* عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد
* که عشق موجب شوقست و خمر علت مستی
شعر کامل
سعدی
* ازنشاط اهل دل ظاهرپرستان غافلند
* پسته دایم در میان پوست خندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی