اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 82

1. کار ما امروز زان رخ با نواست

2. شکر ایزد کان مخالف گشت راست

3. گر چه یک چند از وفاداری بجست

4. هم چنان وقت وفا داری بجاست

5. عارض او در خم زلف چو مار

6. آرزویی در دهان اژدهاست

7. عیب نتوان کرد اگر روزی دو، دوست

8. روی میپیچد، که دشمن در قفاست

9. نام او بیگانه قاصد کرده‌ام

10. ورنه می‌دانم که با جان آشناست

11. یک دم از دستش نمی‌دانیم داد

12. گر چه دستش دایم اندر خون ماست

13. آنکه او را دور کرد از من چه کرد؟

14. چون ز مهر او سر مویی نکاست

15. عشقبازی را خطا نتوان شمرد

16. عاشقان را کام دل جستن خطاست

17. رغبت بوس و تمنای کنار

18. شهرتست، این عشق ورزیدن جداست

19. اوحدی، گر کشته گردی در غمش

20. سهل باشد، چون غم او خون بهاست

21. عشق خوبان بی‌بلا هرگز که دید؟

22. خوب نیز از حق خویش اندر بلاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صحرای عدم لاله ستان شد چو شهیدان
* با داغ تو رفتند به خون غرقه کفن ها
شعر کامل
جامی
* صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
* وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است
شعر کامل
حافظ
* سر زلف تو نباشد، سر زلف دیگر
* از برای دل ما قحط پریشانی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی