عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 200

1. تا کی از لب-گهرِ آن مست تکلم ریزد

2. این نمک چند به ریش دل مردم ریزد

3. طرفه حالی است که دارد اثر زهر ستم

4. جرعهٔ لطف که در جام ترحم ریزد

5. مُردم از دُرد-سر و صاف نشد، کو ساقی

6. کز من این جرعه بگیرد به سر خم ریزد

7. همه ماتم زدگانیم و برین هست گواه

8. مشت خاکی که صبا بر سر مردم ریزد

9. وای بر من که غیوری ز کف من دل بربود

10. که گرش دست دهد خون به تبسم ریزد

11. عرفی این غمزه بلاییست که در روز جزا

12. نشتری بر در ارباب تظلم ریزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرد مصاف در همه جا یافت می شود
* در هیچ عرصه مرد تحمل ندیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن گل که هر دم در دست بادیست
* گو شرم بادش از عندلیبان
شعر کامل
حافظ
* چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
* چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
شعر کامل
سعدی