عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 378

1. دیده ام پژمرده و حیران گل رویم هنوز

2. آب فرصت رفت و مشتاق لب جویم هنوز

3. شد خزان و بلبل از قول پریشان باز ماند

4. من همان دیوانه مرغ بی محل گویم هنوز

5. دوش دستم راه دل گم داشت از مستی، ولی

6. آشنای شیشهٔ می بود زانویم هنوز

7. هر قدم صد کاروان مشک در دنبال ماند

8. من به بوی نافه دردنبال آهویم هنوز

9. صد ره افکندم کمند ناله بر ایوان عرش

10. وز اثر دور است رنج دست و بازویم هنوز

11. ره شناس عالمم در غایت شوریدگی

12. می فزایند آشنایان عادت و خویم هنوز

13. عمرها شد کز جحیمم در بهشت آورده اند

14. وز غبار ظلمت عصیان سیه رویم هنوز

15. گرد دارو در جهان، عرفی، نگردیدم، ولی

16. پیچ و تاب درد دارد هر سر مویم هنوز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گاه خلوت صوفیان وقت با موی چو شیر
* ورد خود ذکر برنج و شیر و شکر کرده‌اند
شعر کامل
سنایی
* آنکه پای از سر نخوت ننهادی بر خاک
* عاقبت خاک شد و خلق به او می‌گذرند
شعر کامل
سعدی
* نقد حیرتخانهٔ هستی صدایی بیش نیست
* ای عدم نامی به دست آورده‌ای موجود باش
شعر کامل
بیدل دهلوی