عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 402

1. جان می رود ای اشک ز دنباله روان باش

2. وی ناله تو هم چند قدم پیرو جان باش

3. ای شوق درافشای غمم این چه شتاب است

4. کو راز من غمزده یک چند نهان باش

5. می آید و می بارد ازو ناز و تعافل

6. ای دیدهٔ امید به حسرت نگران باش

7. مستانه پی سوختن جان و دل آمد

8. ای دل همه طاقت شو و ای تن همه جان باش

9. عرفی مشو آزرده هنوز اول صلح است

10. گو عشوه همان، غمزه همان، ناز همان باش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عاقلان خوشه چین از سر لیلی غافلند
* این کرامت نیست جز مجنون خرمن سوز را
شعر کامل
سعدی
* گفتا کجاست آفت گفتم به کوی عشقت
* گفتا که چونی آن جا گفتم در استقامت
شعر کامل
مولوی
* یارب از عرفان مرا پیمانه ای سرشار ده
* چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده
شعر کامل
صائب تبریزی