عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 419

1. غم می گزد لب من، من می گزم لب عشق

2. میرم به تلخی غم، نازم به مشرب عشق

3. دانای شهر و ده کیست، کاز طنز ما نرنجد

4. خندند بر فلاتون، طفلان مکتب عشق

5. داروی صحت عشق در حکمت ازل نیست

6. اما ز سردی عقل، زایل شود تب عشق

7. ناکامی دمی عشق پروردهٔ مراد است

8. در آفتاب غرق است شام من و شب عشق

9. در دیر و کعبه سایل، با کفر و دین مقابل

10. با نوش و نیش یک دل، این است مشرب عشق

11. تا ریخت خون عرفی، از چشم خلق شد گم

12. زان جلوه ها تو گویی، این بود مطلب عشق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست
* صفای هر چمن از روی باغبان پیداست
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتا چراست خالی گفتم ز بیم رهزن
* گفتا که کیست رهزن گفتم که این ملامت
شعر کامل
مولوی
* ببین ای پند گو آه من و بر مجمع دیگر
* چراغ خویش روشن کن که اینجا باد می‌آید
شعر کامل
محتشم کاشانی