عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 426

1. کعبه بی ذوق است و یاران را وداعی می کنیم

2. مژده اهل دیر را کانجا وداعی می کنیم

3. گر حدیث عشق کم گویی تو با آسودگان

4. جای منت هست، تحقیق صداعی می کنیم

5. زهر کو، خون جگر کو، شهد ناب و شیر چند

6. صبر دشوار است، با رضوان نزاعی می کنیم

7. در سماع ای شیخ موج از آستین ما بریز

8. در شهادت گاه او ما هم سماعی می کنیم

9. شیوه های زاهدان گر در شمار دین بود

10. غم مخور عرفی که ما هم اختراعی می کنیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلم هر لحظه از داغی به داغ دیگر آویزد
* چو بیماری که گرداند ز تاب درد بالین را
شعر کامل
صائب تبریزی
* چون گدایی چیز دیگر نیست جز خواهندگی
* هرکه خواهد گر سلیمانست و گر قارون گداست
شعر کامل
انوری
* تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
* به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
شعر کامل
سعدی