عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 430

1. رفتیم و با غمت دل پر خون گذاشتیم

2. جان را به صیدگاه تو در خون گذاشتیم

3. رفتیم و دل رمیده و شبدیز غیر را

4. با شوق بی عنانی گلگون گذاشتیم

5. رفتیم و توبه کرده ز میٔ مراد

6. میل قدح به آن لب میگون گذاشتیم

7. رفتیم و در زمانه ز غمنامه های تو

8. نشنودهٔ غم تو به مجنون گذاشتیم

9. رفتیم و انتقام ستم های غیر را

10. با عادت طبیعت گردون گذاشتیم

11. رفتیم عرفی از چمن وصل ناامید

12. در دل هوای آن قد موزون گذاشتیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتی شبی به خواب تو آیم ولی چه سود
* چون من به عمر خویش ندانم که خواب چیست
شعر کامل
جامی
* آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
* هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
شعر کامل
حافظ
* غم زمانه به بی حاصلان ندارد کار
* زنند سنگ به نخلی که بارور باشد
شعر کامل
صائب تبریزی