عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 493

1. زین بزم نه این بار بر آشفتم و رفتم

2. کی بود که تلخی ز تو نشنفتم و رفتم

3. دارد اثر سودهٔ الماس به چشمم

4. گردی که ز مژگان ز درت رُفتم و رفتم

5. ای هم نفسان رفتن از این غمکده کم نیست

6. پژمرده مباشید که بشکفتم و رفتم

7. امید که در نامهٔ من ثبت نباشد

8. این راز که از غیر تو بنهفتم و رفتم

9. ناصح مفشان بر جگرم نیش و همان گیر

10. این هرزه به جان از تو پذیرفتم و رفتم

11. این تلخی جان دادن از آن غمزه ببینید

12. ای اهل سلامت سخنی گفتم و رفتم

13. عرفی در ناسفته در این بحر بسی هست

14. انگار که صد درج گهر سفتم و رفتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر خواهی بگو تا آستین از دیده بردارم
* که مژگان مرا از گریه شاخ ارغوان بینی
شعر کامل
حزین لاهیجی
* هزار جامه بدل کرد روزگار و هنوز
* حدیث دیده یعقوب و پیرهن باقی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر
* به سر نکوفته باشد در سرایی را
شعر کامل
سعدی