رهی معیری_دیوانغزل ها-جلد اول (فهرست)

شمارهٔ 21-خندهٔ مستانه

1. با عزیزان درنیامیزد دل دیوانه‌ام

2. در میان آشنایانم ولی بیگانه‌ام

3. از سبک روحی گران آیم به طبع روزگار

4. در سرای اهل ماتم خندهٔ مستانه‌ام

5. نیست در این خاکدانم آبروی شبنمی

6. گر چه بحر مردمی را گوهر یکدانه‌ام

7. از چو من آزاده‌ای الفت بریدن سهل نیست

8. می‌رود با چشم گریان سیل از ویرانه‌ام

9. آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای

10. تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانه‌ام

11. بار خاطر نیستم روشندلان را چون غبار

12. بر بساط سبزه و گل سایهٔ پروانه‌ام

13. گرمی دلها بود از ناله جانسوز من

14. خندهٔ گلها بود از گریهٔ مستانه‌ام

15. هم عنانم با صبا سرگشته‌ام سرگشته‌ام

16. همزبانم با پری دیوانه‌ام دیوانه‌ام

17. مشت خاکی چیست تا راه مرا بندد رهی ؟

18. گرد از گردون برآرد همت مردانه‌ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چهره ات گل در گریبان می کند آیینه را
* طره ات سنبل به دامان می کند آیینه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر دم چو تاک بار درختی نمی شویم
* چون سرو بسته ایم به دل بار خویش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* نباید که باشد جز از آفرین
* که پاکی نژاد آورد پاک دین
شعر کامل
فردوسی