رهی معیری_دیوانغزل ها-جلد اول (فهرست)

شمارهٔ 22-پرنیان‌پوش

1. ز گرمی بی‌نصیب افتاده‌ام چون شمع خاموشی

2. ز دلها رفته‌ام چون یاد از خاطر فراموشی

3. منم با ناله دمسازی به مرغ شب هم‌آوازی

4. منم بی باده مدهوشی ز خون دل قدح نوشی

5. ز آرامم جدا از فتنهٔ روی دلارامی

6. سیه‌روزم چو شب در حسرت صبح بناگوشی

7. بدان حالم ز ناکامی که تسکین می‌دهم دل را

8. به داغی از گل رویی به نیشی از لب نوشی

9. به دشواری توان دیدن وجود ناتوانم را

10. به تار پرنیان مانم ز عشق پرنیان‌پوشی

11. به چشمت خیره گشتم کز دلت آگه شوم اما

12. چه رازی می‌توان خواند از نگاه سرد خاموشی

13. چه می‌پرسی رهی از داغ و درد سینه‌سوز من؟

14. که روز و شب هم آغوش تبم با یاد آغوشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به مکر و حیله برای دسترس چه امکان است
* که همچو سرو بلندش هزار دستان است
شعر کامل
کمال خجندی
* مستی سلامت می‌کند پنهان پیامت می‌کند
* آن کو دلش را برده‌ای جان هم غلامت می‌کند
شعر کامل
مولوی
* چون به رنگ زرد من بر می خورد برگ خزان
* زعفران می مالد از خجلت به روی خویشتن
شعر کامل
صائب تبریزی