شمارهٔ 15-ناآشنا
1. ما را دلی بود که ز دنیای دیگر است
2. ماییم جای دیگر و او جای دیگر است
3. چشم جهانیان به تماشای رنگ و بوست
4. جز چشم دل که محو تماشای دیگر است
5. این نه صدف ز گوهر آزادگی تهی است
6. و آن گوهر یگانه بدریای دیگر است
7. در ساغر طرب می اندیشه سوز نیست
8. تسکین ما ز جرعه مینای دیگر است
9. امروز میخوری غم فردا و همچنان
10. فردا به خاطرت غم فردای دیگر است
11. گر خلق را بود سر سودای مال و جاه
12. آزاده مرد را سر و سودای دیگر است
13. دیشب دلم به جلوه مستانه ای ربود
14. امشب پی ربودن دلهای دیگر است
15. غمخانه ایست وادی کون و مکان رهی
16. آسودگی اگر طلبی جای دیگر است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده