سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 137

1. کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت

2. که قرار از دل دیوانه به یک بار برفت

3. باد بوی گل رویش به گلستان آورد

4. آب گلزار بشد رونق عطار برفت

5. صورت یوسف نادیده صفت می‌کردیم

6. چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت

7. بعد از این عیب و ملامت نکنم مستان را

8. که مرا در حق این طایفه انکار برفت

9. در سرم بود که هرگز ندهم دل به خیال

10. به سرت کز سر من آن همه پندار برفت

11. آخر این مور میان بسته افتان خیزان

12. چه خطا داشت که سرکوفته چون مار برفت

13. به خرابات چه حاجت که یکی مست شود

14. که به دیدار تو عقل از سر هشیار برفت

15. به نماز آمده محراب دو ابروی تو دید

16. دلش از دست ببردند و به زنار برفت

17. پیش تو مردن از آن به که پس از من گویند

18. نه به صدق آمده بود این که به آزار برفت

19. تو نه مرد گل بستان امیدی سعدی

20. که به پهلو نتوانی به سر خار برفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
* باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
شعر کامل
حافظ
* به مشکین کمند اندرآویخت چنگ
* به فندق‌گلان را بخون داد رنگ
شعر کامل
فردوسی
* هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
* در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
شعر کامل
حافظ