سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 353

1. رفیق مهربان و یار همدم

2. همه کس دوست می‌دارند و من هم

3. نظر با نیکوان رسمیست معهود

4. نه این بدعت من آوردم به عالم

5. تو گر دعوی کنی پرهیزگاری

6. مصدق دارمت والله اعلم

7. و گر گویی که میل خاطرم نیست

8. من این دعوی نمی‌دارم مسلم

9. حدیث عشق اگر گویی گناهست

10. گناه اول ز حوا بود و آدم

11. گرفتار کمند ماه رویان

12. نه از مدحش خبر باشد نه از ذم

13. چو دست مهربان بر سینه ریش

14. به گیتی در ندارم هیچ مرهم

15. بگردان ساقیا جام لبالب

16. بیاموز از فلک دور دمادم

17. اگر دانی که دنیا غم نیرزد

18. به روی دوستان خوش باش و خرم

19. غنیمت دان اگر دانی که هر روز

20. ز عمر مانده روزی می‌شود کم

21. منه دل بر سرای عمر سعدی

22. که بنیادش نه بنیادیست محکم

23. برو شادی کن ای یار دل افروز

24. چو خاکت می‌خورد چندین مخور غم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زبس از زلف او در شانه کردن مشک می ریزد
* چوپای شمع تاریک است پای سرو آزادش
شعر کامل
صائب تبریزی
* چیست فزون از دو جهان شهر عشق
* بهتر از این شهر و دیاریم نیست
شعر کامل
مولوی
* در گلستانی که شمشاد تو آید در خرام
* سبزه خوابیده گردد قامت رعنای سرو
شعر کامل
صائب تبریزی