سعدی_مواعظقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 32 - در لیلةالبراة فرموده‌است

1. شبی چنین در هفت آسمان به رحمت باز

2. ز خویشتن نفسی ای پسر به حق پرداز

3. مگر ز مدت عمر آنچه مانده دریابی

4. که آنچه رفت به غفلت دگر نیاید باز

5. چنان مکن که به بیچارگی فرومانی

6. کنون که چاره به دست اندرست چاره بساز

7. ز عمرت آنچه به بازیچه رفت و ضایع شد

8. گرت دریغ نیامد، بقیت اندر باز

9. چه روزهات به شب رفت در هوا و هوس

10. شبی به روز کن آخر به ذکر و شکر و نماز

11. مگوی شب به عبادت چگونه روز کنم

12. محب را ننماید شب وصال دراز

13. کریم عزوجل غیب‌دان و مطلعست

14. گرش بلند بخوانی و گر به خفیه و راز

15. برآر دست تضرع ببار اشک ندم

16. ز بی‌نیاز بخواه آنچه بایدت به نیاز

17. سر امید فرود آر و روی عجز بمال

18. بر استان خداوندگار بنده‌نواز

19. به نیکمردان یارب که دست فعل بدان

20. ببند بر همه عالم خصوص بر شیراز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشک اگر پای شفاعت نگذارد به میان
* که جدا می کند از هم دو صف مژگان را؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* داغ مجنون بیابان گرد دارد بر جگر
* لاله ای کز سینه صحرا و هامون می دمد
شعر کامل
صائب تبریزی
* سپند خال ازان دایم است پابرجا
* که چشم زخم به آن آتشین لقا نرسد
شعر کامل
صائب تبریزی