صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1724

1. سیاه روی عقیق از جدایی یمن است

2. کبود چهره یوسف ز دوری وطن است

3. ز پرتو دل روشن چو شمع در فانوس

4. همیشه خلوت من در میان انجمن است

5. ز تهمت است چه اندیشه پاکدامن را؟

6. که صبح صادق یوسف ز چاک پیرهن است

7. اگر حیات ابد خواهی از سخن مگذر

8. که آب خضر نهان در سیاهی سخن است

9. ز مرگ، روز هنرور نمی شود تاریک

10. که برق تیشه چراغ مزار کوهکن است

11. برون میار سر از کنج خامشی زنهار

12. که در گداز بود شمع تا در انجمن است

13. سفینه اش به سلامت نمی رسد به کنار

14. به چار موجه صحبت دلی که ممتحن است

15. ز بس که مرده دل افتاده ای نمی بینی

16. که چهره تو ز موی سفید در کفن است

17. به آب خضر تسلی نمی شود صائب

18. دهان سوخته جانی که تشنه سخن است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تابر آمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل
* پنجه های دست مردم سر فرو کرد از چنار
شعر کامل
فرخی سیستانی
* در وطن گر می شدی هر کس به آسانی عزیز
* کی ز آغوش پدر یوسف به زندان آمدی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل اگر دیوانه شد دارالشفای صبر هست
* می‌کنم یک هفته‌اش زنجیر و عاقل می‌شود
شعر کامل
وحشی بافقی