صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4002

1. به پرسش من در خون نشسته می آید

2. چراغ طور به بالین خسته می آید

3. ز بس شکستگی از صفحه جهان شد محو

4. صدا درست ز جام شکسته می آید

5. زمانه سخت نگیرد گشاده رویان را

6. همیشه سنگ به درهای بسته می آید

7. چگونه چتر تو از بال بلبلان نشود

8. به پای بوس تو گل دسته دسته می آید

9. چنان ز غیرت بلبل ادب رواج گرفت

10. که باغبان به چمن چشم بسته می آید

11. ز رشک عشق به مهتاب بدگمان شده ام

12. که بوی درد ز رنگ شکسته می آید

13. سبو ز ورطه غم می برد مرا بیرون

14. گشاد کار من از دست بسته می آید

15. هلاک مردمی چشم او شوم صائب

16. که خود خراب وبه بالین خسته می آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنان در قید مهرت پای بندم
* که گویی آهوی سر در کمندم
شعر کامل
سعدی
* کسری و ترنج زر، پرویز و به زرین
* بر باد شده یکسر، با خاک شده یکسان
شعر کامل
خاقانی
* به هیچ جا نرسد هرکه همتش پست است
* پرشکسته خس وخار آشیانه شود
شعر کامل
صائب تبریزی