صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4170

1. تا سالکان به آبله پایی نمی رسند

2. صد سال اگر روند به جایی نمی رسند

3. تا التجا به ناخن تدبیر می برند

4. این عقده ها به عقده گشایی نمی رسند

5. این کاهها چنین که مقید به دانه اند

6. هرگز به وصل کاهربایی نمی رسند

7. از موج اضطراب اگر پر برآورند

8. این آبهای مرده به جایی نمی رسند

9. دارند تا نظر به پروبال خویشتن

10. این بی سعادتان به همایی نمی رسند

11. تا از قبول نقش نگردند ساده دل

12. این آبگینه ها به جلایی نمی رسند

13. واقف نمی شوند که گم کرده اند راه

14. تا راهروان به راهنمایی نمی رسند

15. جمعی که چون قلم پی گفتار می روند

16. چون طفل نی سوار به جایی نمی رسند

17. چون نی به برگ وبار نیفشانده آستین

18. عشاق بینوا به نوایی نمی رسند

19. بی حاصلی نگر که از این باغ پر شجر

20. این کورباطنان به عصایی نمی رسند

21. داد زمین سوخته ماکجا دهند

22. این ابرها به داد گیایی نمی رسند

23. تا سالکان به عشق نگردند آشنا

24. صائب به نور عقل به جایی نمی رسند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به آن رخسار گندم‌گون جمالت راست بازاری
* که قرص آفتاب آنجا نمی‌ارزد به یک ارزن
شعر کامل
محتشم کاشانی
* بلبلان مست و مستان الست
* بر امید گل به گلزار آمدند
شعر کامل
مولوی
* بهر جائی که خون راند این تن پاک
* گیاه مهر، خواهد رستن از خاک
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی