غزل شمارهٔ 184
1. لاابالی وار، دستی بر جهان خواهم فشاند
2. هرچه دامن گیردم دامن، بر آن خواهم فشاند
3. دامن آخر زمان دارد غبار حادثه
4. آستین بر دامن آخر زمان خواهم فشاند
5. از سر صدق و صفا، چون صبح خواهم زد نفس
6. وندران دم بر هوای دوست، جان خواهم فشاند
7. پای عزلت بر سر کون و مکان خواهم نهاد
8. دست همت بر رخ جان و جهان خواهم فشاند
9. همچو گل برگی که حاصل کردهام در عمر خویش
10. با رخ خندان و خوش، بر دوستان خواهم فشاند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده