سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 70

1. تا سوی خرابات شد آن شاه خرابات

2. همواره منم معتکف راه خرابات

3. کردند همه خلق همی خطبهٔ شاهی

4. چون خیل خرابات بر آن شاه خرابات

5. من خود چه خطر دارم تا بنده نباشم

6. چون شاه خرابات بود ماه خرابات

7. گر صومعهٔ شیخ خبر یابد ازین حرف

8. حقا که شود بندهٔ خرگاه خرابات

9. بشنو که سنایی سخن صدق به تحقیق

10. آن کس که چنو نیست هواخواه خرابات

11. او نیست بجز صورت بی هیئت بی روح

12. افگنده به میدان شهنشاه خرابات

13. آن روز مبادم من و آن روز مبادا

14. بینند ز من خالی درگاه خرابات

15. شیر نر اگر سوی خرابات خرامد

16. روباه کند او را روباه خرابات

17. آنکو «لمن الملک» زند هم حسد آید

18. او را ز خرابات و علی‌الاه خرابات


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجت
* که آب دیده سرخم بگفت و چهره زردم
شعر کامل
سعدی
* دادگرا تو را فلک جرعه کش پیاله باد
* دشمن دل سیاه تو غرقه به خون چو لاله باد
شعر کامل
حافظ
* ای ز عشقت عالمی ویران شده
* قصد این ویرانه کردی عاقبت
شعر کامل
مولوی