سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 87

1. دل درو بند که دلدارت اوست

2. ره او رو که بره یارت اوست

3. کار اگر بهر دل دوست کنی

4. بی گمان عاقبت کارت اوست

5. در نخستین قدم از ره او را

6. یافت خواهی که طلب کارت اوست

7. هست سر بر تن چون گل بر شاخ

8. لیک در زیر قدم خارت اوست

9. دل یکی کن بدو عالم مفروش

10. خویشتن را چو خریدارت اوست

11. تا بدان حضرت اعلی برسی

12. چاره یی ساز که ناچارت اوست

13. با کسی درد دل خویش مگوی

14. که دوای دل بیمارت اوست

15. تویی تست که تو با همه کس

16. فخر ازو می کنی و عارت اوست

17. دور کن از رخ خود گرد خودی

18. زآنکه بر آینه زنگارت اوست

19. عندلیب چمن عشق شدی

20. خوش همی گوی که گلزارت اوست

21. سیف فرغانی بهر دل خویش

22. عافیت خواه که بیمارت اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
* در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
شعر کامل
سعدی
* دارالقرار خانهٔ جاوید آدمیست
* این جای رفتنست و نشاید قرار کرد
شعر کامل
سعدی
* چون طره عنبر شکنش در شکن افتد
* از سنبل تر سلسله برنسترن افتد
شعر کامل
خواجوی کرمانی