شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 112

1. گرخیال عارضش بنمایدت نقشی به خواب

2. نقشبندی کن روان بر آب چشم ما چو آب

3. آینه بردار و تمثال جمال او نگر

4. جام می بستان که ساقی می نماید در شراب

5. سنبل زلفی که بینی نافه ای دان پر ز مشک

6. در چمن هر گل که چینی شیشه ای دان پر گلاب

7. بر در میخانه بگذر تا ببینی آن یکی

8. مست با رندان نشسته باده نوشان بی حجاب

9. ذره ای از نور او بنموده خوش ماهی تمام

10. سایه بان حسن او را سایه کرده آفتاب

11. ساقی ما می به ما از خم وحدت می دهد

12. بی حسابش نوش کن کاین را نمی باشد حساب

13. نعمت الله می دهد فتوی که این می را بنوش

14. من حلالش می خورم والله اعلم بالصواب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو گرم کن نفس خویش را به آتش عشق
* رها کن آن دگران را به زیره و پلپل
شعر کامل
اوحدی
* عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم
* بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم
شعر کامل
سعدی
* قد اگر این است و اندام این ور عنائی توراست
* راستی در قد سرو راستین اندام نیست
شعر کامل
محتشم کاشانی