شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1361

1. این و آن در آرزوی او و او

2. با همه یک رو نشسته روبرو

3. غیر نور او ندیده چشم ما

4. گرچه گشته گر به عالم کو به کو

5. غرقهٔ دریای بی پایان شدیم

6. عین ما از ما در این دریا بجو

7. عقل مخمور است و ما مست وخراب

8. گفتهٔ مخمور با مستان مگو

9. یک زمان با ما درین دریا نشین

10. گرد هستی را چو ما از خود بشو

11. سهل باشد هر که او بیند به خود

12. ما نمی بینیم جز او را به او

13. سیدم زلف سیادت برفشاند

14. مجمع صاحبدلان شد مو به مو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم
* کسی دگر نتوانم که بر تو بگزینم
شعر کامل
سعدی
* غیر حق را می دهی ره در حریم دل چرا؟
* می کشی بر صفحه هستی خط باطل چرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر غفلت نهان در سنگ خارا می کند ما را
* جوانمردست درد عشق، پیدا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی