شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 215

1. دوای درد دل ای یار دردست

2. بحمدالله که ما داریم در دست

3. بیا و دُردی دردش بماده

4. که صاف عاشقانش دُرد دردست

5. دلی کو کشتهٔ عشق است زنده است

6. کسی کو مردهٔ دردست مرده است

7. بدادم دین و دل دردش خریدم

8. چنین سودی بدین مایه که کرده است

9. مرا مهری است در خاطر که خورشید

10. بگرد سایهٔ چترش چه گرد است

11. اگر دردم نمی دانی نظر کن

12. سرشک سرخ بین و رخ که زرد است

13. کسی داند شفای درد سید

14. که جامی از شراب درد خورده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای که دستت می‌رسد کاری بکن
* پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
شعر کامل
سعدی
* ثنای عزت حضرت نمی‌توانم گفت
* که ره نمی‌برد آنجا قیاس و وهم و خیال
شعر کامل
سعدی
* به آب و رنگ تیغش برده تفضیل
* چو نیلوفر هم از دجله هم از نیل
شعر کامل
نظامی