شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 216

1. دل ما در هوای الوند است

2. در سر زلف یار دربند است

3. خواجه تبریزی است و در قره باع

4. شاه سروان امیر در بند است

5. یار بلخی ما ز تربت رفت

6. در کش خواجهٔ سمرقند است

7. سخن از روم و شام چون گوید

8. آن خجندی که ساکن جَند است

9. ترک سرمست و هندوی شیرین

10. آن یکی چون گل است و این قند است

11. گرچه آدم به جسم بود پدر

12. نزد خاتم به روح فرزند است

13. سید بزم عشق دانی کیست

14. آنکه او بندهٔ خداوند است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سنبل زلف از رخش تا برکنار افتاده است
* گل چو تقویم کهن از اعتبار افتاده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر چه مغز بادام است بس نغز
* بباید پوست کندن تا دهد مغز
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* محتسب نمی‌داند این قدر که صوفی را
* جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی
شعر کامل
حافظ