شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 219

1. نوش بادا مرا شراب الست

2. که از آن باده گشته ام سرمست

3. در دلم عشق و در نظر ساقی

4. در سرم ذوق و جام می بر دست

5. پرده از دل گشود شاهد غیب

6. دل ما را به زلف خود دربست

7. جان به جانان ما وصالی یافت

8. قطرهٔ ما به بحر ما پیوست

9. گر تو را عقل هست ما را نیست

10. ور تو را عشق نیست ما را هست

11. ای که پرسی دوای درد از ما

12. دردمندیم و این دوا دردست

13. بشنو از سید این روایت عشق

14. تا کی آخر سخن ز عاقلی ویست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عندلیبی که به هر غنچه دلش می لرزد
* بهتر آن است که در صحن گلستان نبود
شعر کامل
صائب تبریزی
* ما را به جرم عشق تو کشتند منکران
* سرمایهٔ ثواب شد آخر گناه ما
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد
* ز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیرد
شعر کامل
حافظ