شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 239

1. نور رویش آفتابی دیگر است

2. سایهٔ او ماهتابی دیگر است

3. زلف او درتاب رفت از دست دل

4. تاب او را پیچ و تابی دیگر است

5. گفتمش جان و دل جانان توئی

6. گفت آری این جوابی دیگر است

7. نقش می بندم خیالش را به خواب

8. خوش بود این خواب خوابی دیگر است

9. جرعهٔ جام شراب ما بنوش

10. تا بدانی کاین شرابی دیگر است

11. ای که می گوئی حجاب من نماند

12. این نماندن هم حجابی دیگر است

13. جام پر آبست نزد ما حباب

14. جام ما آب و حبابی دیگر است

15. سید ما تا غلام عشق اوست

16. در جهان عالیجنابی دیگر است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مه روی بپوشاند خورشید خجل ماند
* گر پرتو روی افتد بر طارم افلاکت
شعر کامل
سعدی
* بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی
* تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی
شعر کامل
حافظ
* یار بگذشت، از همه خندان و از من خشمناک
* عمر بر من مشکل و بر دیگران آسان گذشت
شعر کامل
هلالی جغتایی