شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 311

1. کشتهٔ حضرت او زندهٔ جاویدانست

2. ایمن از مرگ بود زنده جاوید آنست

3. نقد گنجینه که شاهان جهان می جویند

4. گنج عشقست که در کنج دل ویرانست

5. دل ندارد به جز از خدمت دلدار مراد

6. کار جان در دو جهان بندگی جانانست

7. صورت نقش خیالی که نگاریم به چشم

8. نیک می بین که مقصود از این نقش آنست

9. بی سراپای درین راه بیابان می رو

10. منزلی را مطلب کاین ره بی پایانست

11. نعمت الله گرش مست بیابی دریاب

12. دست او گیر که سر حلقهٔ سر مستانست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خموش باش که گفتی بسی و کس نشنید
* که این دهل ز چه بام‌ست و این بیان ز کجا
شعر کامل
مولوی
* با هیچ‌کس به کشتن من مشورت مکن
* ترسم خدا نکرده، پشیمان کند تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* تار سر زلفت ز گران باری دل‌ها
* صد بار سراسیمه در آغوش تو افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی