شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 405

1. در نظر عالم چو جامی پر می است

2. جام من بی خدمت ساقی کی است

3. چشم ما روشن شده از نور او

4. هرچه ما را در نظر آید وی است

5. عالمی از جود او دارد وجود

6. بی وجودش ما سوی الله لاشی است

7. صوت نائی می رسد ما را به گوش

8. دیگران گویند آواز وی است

9. نوش کن آب حیات معرفت

10. تا بدانی زنده دل از وی حی است

11. جام را بگذار و خم می بجو

12. همت عالی بر آن خم می است

13. آفتابست او و سید سایه اش

14. هر کجا او می رود او در پی است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من دلی ‌دارم ز عشقش گرم و پیش او شوم
* تا مگر بنشاند این گرمی به کافور و گلاب
شعر کامل
امیر معزی
* حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
* آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت
شعر کامل
حافظ
* گر من آلوده دامنم چه عجب
* همه عالم گواه عصمت اوست
شعر کامل
حافظ