شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 424

1. رند سرمستی ز پا افتاد و رفت

2. سر به پای خم می بنهاد و رفت

3. بی خیانت او امانت را سپرد

4. عاشقانه جان به جانان داد و رفت

5. گندم و جو کاشت خرمن گرد کرد

6. داد خرمن را همه بر باد و رفت

7. شد مجرد خرقه را اینجا گذاشت

8. ماند این دنیای بی بنیاد و رفت

9. هر که او با ما درین دریا نشست

10. در محیط بیکران افتاد و رفت

11. گرچه بسیاری غم هجران کشید

12. وصل او چون یافت شد دلشاد و رفت

13. لطف سید بندهٔ خود را نواخت

14. بنده شد از لطف او آزاد و رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز بس که مهر تو با این و آن یقین دارم
* به دوستی تو با کائنات کین دارم
شعر کامل
محتشم کاشانی
* هر کرا اسرار کار آموختند
* مهر کردند و دهانش دوختند
شعر کامل
مولوی
* در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
* سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور
شعر کامل
حافظ