غزل شمارهٔ 608
1. ما به تو هستیم و تو هستی به خود
2. غیر تو را هست نگوید خرد
3. غیر یکی در دو جهان هست نیست
4. گرچه نماید به ظهور آن دو صد
5. ذات یکی و صفتش بی شمار
6. شیخ یکی خرقهٔ او بی عدد
7. وحدت و توحید و موحد یکیست
8. در نظر عارف ذات احد
9. نور جمالش بنماید عیان
10. در بصر هر که نباشد رمد
11. نیست شود هر چه بود غیر او
12. گر نکند از نفس خود مدد
13. سید ما با تو نگویم که کیست
14. در بر ما آینهٔ در نمد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده