شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 697

1. چشمت به تو نور خوش نماید

2. گوش تو در سخن گشاید

3. در گلشن ما زبان بلبل

4. هر لحظه تو را همی سراید

5. دست تو بیان کند یدالله

6. گر زانکه یدش به دستت آید

7. پائی که به قدرتش بپایست

8. بی قدرت او به پا نپاید

9. بی جود وجود سید ما

10. خود بود وجود ما نشاید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر خم زلف تو یک جمع پریشان دارد
* وه که این سلسله صد سلسله جنبان دارد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* نیرزد همی زندگانیش مرگ
* درختی که زهر آورد بار و برگ
شعر کامل
فردوسی
* هوای دامن صحراست لیلی را مگر در سر؟
* که دل در سینه می لرزد چو برگ بید مجنون را
شعر کامل
صائب تبریزی