شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 698

1. نقشی است خیالش که به هر دست بر آید

2. دستی که از آن نقش بگیرد به سر آید

3. نقاش به هر لحظه کشد نقش خیالی

4. آن نقش رود باز به نقش دگر آید

5. در نور رخش شاهد و معنی بنماید

6. هر صورت خوبی که مرا در نظر آید

7. پرسی خبری از دل و دل بی خبر از عشق

8. از بی خبر ای یار به تو کی خبر آید

9. ساقی در میخانه گشادست به رندان

10. کو عاشق مستی که ازین خانه درآید

11. بگذشت شب و ماه فرو رفت ولیکن

12. امید که صبح آید و خورشید برآید

13. صد نعره برآید ز دل عاشق سرمست

14. گر مطرب ما گفتهٔ سید بسراید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
* در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
شعر کامل
حافظ
* بازار شوق گرم شد آن سروقد کجاست
* تا جان خود بر آتش رویش کنم سپند
شعر کامل
حافظ
* من مرغکی پربسته‌ام زان در قفس بنشسته‌ام
* گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
شعر کامل
سعدی