غزل شمارهٔ 141
1. مرغ ما دوش سرایندهٔ بستانی بود
2. داشت گلبانگی و معشوف گلستانی بود
3. دیده کز نعمت دیدار نبودش سپری
4. مگسی بود که مهمان سرخوانی بود
5. دست امید که یک بار نقابی نکشید
6. بود دور از سر و نزدیک به دامانی بود
7. آنکه از تشنگیش بود گذر بر ظلمات
8. تف نشان جگرش چشمهٔ حیوانی بود
9. ریشه تفسیدهٔ گیاهی ز لب کوثر رست
10. که ز ابرش هوس قطرهٔ بارانی بود
11. خویش را ساخته آماده سد شعله خسی
12. گرم همصحبتی آتش سوزانی بود
13. بود وحشی که ز رخسار تو شد قافیه سنج
14. یا نواساز گلی مرغ خوش الحانی بود
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده