وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 214

1. سرت از غرور خوبی به کسی فرو نیاید

2. سر این غرور کردم که کمی درو نیاید

3. بحلی ز من اگر چه همه باد برد نامم

4. که کسی به کوی خوبان پی آبرو نیاید

5. دل رشک پرور من همه سوخت چون نسوزد

6. که بغیر داغ کاری ز تو تند خو نیاید

7. ز بلای چشم شوخت نگریختم ز خود هم

8. به نگاه کن سفارش که به جستجو نیاید

9. تو بگوی مردی است این به کجا رود اسیری

10. سر راه تو نگیرد به طواف کو نیاید

11. تو به من گذار وحشی که غم تو من بگویم

12. که تو در حجاب عشقی ز تو گفتگو نیاید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
* نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
شعر کامل
حافظ
* پا کشیدن مشکل است از خاک دامنگیر عشق
* هر که را چون سرو اینجا پای در گل ماندماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* جز از گوی و میدان نبودیش کار
* گهی زخم چوگان و گاهی شکار
شعر کامل
فردوسی