وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 238

1. عشق می‌فرمایدم مستغنی از دیدار باش

2. چند گه با یار بودی، چند گه بی یار باش

3. شوق می‌گوید که آسان نیست بی او زیستن

4. صبر می‌گوید که باکی نیست گو دشوار باش

5. وصل خواری بر دهد ای طایر بستان پرست

6. گلستان خواهی قفس، مستغنی از گلزار باش

7. وصل اگر اینست و ذوقش این که من دریافتم

8. گر ز حرمانت بسوزد هجر منت دار باش

9. صبر خواهم کرد وحشی از غم نادیدنش

10. من چو خواهم مرد گو از حسرت دیدار باش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر دادگر باشی و پاک دین
* ز هر کس نیابی به جز آفرین
شعر کامل
فردوسی
* گلش یکسر به رنگ ارغوان بود
* ولیکن با نشاط زعفران بود
شعر کامل
وحشی بافقی
* تنگ شد از غم دل جای به من
* یک دل و این همه غم وای به من
شعر کامل
فروغی بسطامی