وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 247

1. ریخت خونم را و برد از پیش آن بیداد کیش

2. خون چون من بیکسی آسان توان بردن ز پیش

3. هست بیش از طاقت من بار اندوه فراق

4. بیش ازین طاقت ندارم گفته‌ام سد بار بیش

5. ناوکت گفتم زدل بگذشت رنجیدی به جان

6. جان من گفتم خطایی مگذران از لطف خویش

7. از کدامین درد خود نالم که از دست غمت

8. سینه‌ام چون دل فکار است و درون چون سینه ریش

9. نوش عشرت نیست وحشی در جهان بی نیش غم

10. آرزوی نوش اگر داری منال از زخم نیش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مزن بلبل دم از نسرین که در خلوتگه رامین
* چو ویس دلستان باشد نشاید نام گل بردن
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
* از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم
شعر کامل
حافظ
* طریق خدمت و آیین بندگی کردن
* خدای را که رها کن به ما و سلطان باش
شعر کامل
حافظ