وحشی بافقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 328

1. مکن مکن لب مارا به شکوه باز مکن

2. زبان کوته ما را به خود دراز مکن

3. مکن مباد که عادت کند طبیعت تو

4. بد است این همه عادت به خشم و ناز مکن

5. پر است شهر ز ناز بتان نیاز کم است

6. مکن چنانکه شوم از تو بی نیاز، مکن

7. من آن نیم که بدی سر زند ز یاری من

8. درآ خوش از در یاری و احتراز مکن

9. به حال وحشی خود چشم رحمتی بگشای

10. در امید به رویش چنین فراز مکن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جهانی ز پیری شده نوجوان
* همه سبزه و آبهای روان
شعر کامل
فردوسی
* تن اگر بیمار شد بر سر میاریدم طبیب
* ای عزیزان کار تن سهل است فکر دل کنید
شعر کامل
جامی
* آسمان از تلخکامیهای ما آسوده است
* حقه خشخاش را دلگیری از تریاک نیست
شعر کامل
صائب تبریزی