هاتف اصفهانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 31

1. در پیش بیدلان جان، قدری چنان ندارد

2. آری کسی که دل داد پروای جان ندارد

3. پرسی ز من که دارد؟ زان بی‌نشان نشانی

4. هر کس ازو نشانی دارد نشان ندارد

5. یک جو وفا ندیدم از روی خوب هرگز

6. دیدم تمام هر کس این دارد آن ندارد

7. بر من نه از ترحم کم کرده یار بیداد

8. تاب جفا ازین بیش در من گمان ندارد

9. هاتف غلامی تو خواهد بخر به هیچش

10. این کار اگر ندارد سودی، زیان ندارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدی از سرزنش خلق نترسد هیهات
* غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را
شعر کامل
سعدی
* تیغ تو کز خون خصم قطره‌چکان آمده
* گلشن فتح تو راست شاخ گل ارغوان
شعر کامل
محتشم کاشانی
* تن از درد لرزان چو از باد بید
* دل از جان شیرین شده ناامید
شعر کامل
فردوسی