جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 406

1. در بزم ما که می رود از نقل و جام بحث

2. ای محتسب مکن ز حلال و حرام بحث

3. زآن زلف و رخ که حجت دور و تسلسل است

4. باشد میان اهل نظر صبح و شام بحث

5. زآن ماجرا که باده فروریخت از لبت

6. هر دم رود میان صراحی و جام بحث

7. منعم کنی ز رخ که بگو ترک بحث وصل

8. تامنع وار دست نگردد تمام بحث

9. با زاهد فسرده مگو شرح سرّ عشق

10. از نکته های خاص مکن پیش عام بحث

11. از لعل تست این همه غوغای ما بلی

12. از مَیْ رود به مجلس مستان مدام بحث

13. جامی حدیث لعل لبش گوی اگر کند

14. با منطق تو طوطی شیرین کلام بحث


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همین نصیحت من پیش گیر و نیکی کن
* که دانم از پس مرگم کنی به نیکی یاد
شعر کامل
سعدی
* به بندگی قدش سرو معترف گشتی
* گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی
شعر کامل
حافظ
* قاعدهٔ قد تو فتنه به پا کردن است
* مشغلهٔ زلف تو بستن و واکردن است
شعر کامل
فروغی بسطامی