غزل شمارۀ 406
1. کتاب خوانده شد و، شبهه ای نشد مغفول
2. به هیچ مسئله خاطر نمی شود مشغول
3. اگر رسوم ادب شد زیاد ما، چه عجب
4. شدیم پیر به تعلیم کودکان فضول
5. فقیر مدرسه و خانقاه، کم رزق است
6. گدایی در میخانه، می کنیم قبول
7. اگر به مدرسه او راد دیر گم نشود
8. کنم عدول ز شاهد به شاهدان عدول
9. غم حوادث اگر دهر را گرفته فرو
10. الم به خاطر کودک دلان نکرده نزول
11. تو می به شرط جزا ده، که من نه آن شخصم
12. که از گناه خجل گردم، از عذاب ملول
13. جزای خلق نظیری، به حشر تحقیق است
14. بغیر ما که مصابيم قاتل و مقتول
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده