اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 765

1. میی کو ترا میرهاند ز مستی

2. حلالت از آن می خرابی و مستی

3. بت تست نفس تو در کعبهٔ تن

4. خلیل خدایی، گر این بت شکستی

5. عروس جهان را وفایی نباشد

6. به آخر بدانی که: دل در که بستی؟

7. نبینی به خود غیر ازین صوت و صورت

8. چه گویم؟ زهی! غافل از خود که هستی

9. تو آنروز گفتم: به منزل نیایی

10. که همراه میرفت و خوش می‌نشستی

11. در این باغ کش میوه زهرست یکسر

12. چه تریاک بهتر ز کوتاه دستی؟

13. چو باد ار طلب میکنی سرفرازی

14. منه دل برین خاک و بگذر، که رستی

15. خدای تو آن چیز مخصوص باشد

16. خدا را گر از بهر چیزیی پرستی

17. بلندی که میجویی آنروز یابی

18. که چون اوحدی رخ بپیچی ز پستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری
* نمی داند کم از ملک سلیمان چشم تنگش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* سر خم چو برگشایی دو هزار مست تشنه
* قدح و کدو بیارند که مرا ده و مرا ده
شعر کامل
مولوی
* دل اگر دیوانه شد دارالشفای صبر هست
* می‌کنم یک هفته‌اش زنجیر و عاقل می‌شود
شعر کامل
وحشی بافقی