لینک اشتراک گذاری
کپی شد
اسدی توسیگرشاسپ نامه
شمارهٔ 61-شگفتی جزیره ای که استرنگ داشت : سَرِ هفته ز آن جا گرفتند راه
شمارهٔ 62-شگفتی جزیره ای که مردم سربینی بریده داشت : چو ده روز رفتند ره کمّ و بیش
شمارهٔ 63-شگفتی جزیره درخت واق واق : سه هفته چو راندند از آن پس به کام
شمارهٔ 64-شگفتی جزیره قالون و جنگ گرشاسب با سگسار : جزیری که مرزش نبد نیم پی
شمارهٔ 65-دیدن گرشاسب دخمه سیامک را : ز ملاّح گرشاسب پرسید و گفت
شمارهٔ 66-شگفتی جزیرۀ بند آب : چو رفتند یک ماه دیگر به کام
شمارهٔ 67-شگفتی جزیرۀ تاملی : سوی تاملی شاد خوار آمدند
شمارهٔ 68-شگفتی جزیرۀ رونده : کُهی بُد همان جا به دریا کنار
شمارهٔ 69-بیرون شدن گرشاسب : پس آن گه ز دریا به هامون شدند
شمارهٔ 70-صفت بت معلق در هوا : هم از ره دگر شهری آمد به پیش
شمارهٔ 71-درختی که هفت گونه بارش بود : به شهری رسیدند خرّم دگر
شمارهٔ 72-شگفتی دیگر بتخانه ها : دگر جای خارا یکی کوه دید
شمارهٔ 73-صفت حلالزاده و حرامزاده و دیگر شگفتی ها : کُهی دید دیگر ز سنگ سیاه
شمارهٔ 74-بازگشت گرشاسب و صفت خواسته : چنین تا بقنوجشن آورد شاد
شمارهٔ 75-بازگشت گرشاسب از هند به ایران : سپهدار از آن پس برآراست کار
شمارهٔ 76-داستان شاه روم و دخترش : به روم اندرون بُد شهی نامجوی
شمارهٔ 77-در صفت سفر : پدر گفت اگرت ازشدن چـاره نیست
شمارهٔ 78-رفتن گرشاسب به شام : سمند سرافراز را کرد زین
شمارهٔ 79-آمدن دختر قیصر به دیدار گرشاسب : سوی باغ با دایه ناگه ز در
شمارهٔ 80-رفتن گرشاسب به درگاه شاه روم و کمان کشیدن : چو بنهاد گردون ز یاقوت زرد
شمارهٔ 81-وصف بیابان و رزم گر شاسب با زنگی : بیابانی آمدش ناگاه پیش
شمارهٔ 82-ساختن شهر زرنج : چو بگذشت ازین کار ماهی فره
شمارهٔ 83-جنگ نوشیار با انبارسی : به جنگ آن دو سالار پیش از دو شاه
شمارهٔ 84-جنگ شاه کابل با زابلیان وشکسته شدن اثرط : چوباز سپیده بزد پرّ باز
شمارهٔ 85-نامه ی اثرط به گرشاسب : یکی نامه نزدیک گرشاسب زود
شمارهٔ 86-جنگ اثرط با شاه کابل : وز آن سوچو از شهر داور سپاه
شمارهٔ 87-رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او : پس که چو خور ساز رفتن گرفت
شمارهٔ 88-آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار : چو آمد به بتخانه ی سو بهار
شمارهٔ 89-نشستن گرشاسب بر تخت کابل : به ایوان کابل شه آورد روی
شمارهٔ 90-پند دادن اثرط گرشاسب را : به هنگام رفتن چو ره را بساخت

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* برادران و بزرگان نصیحتم مکنید
* که اختیار من از دست رفت و تیر از شست
شعر کامل
سعدی
* مردمی هرگز ز چشم او ندیدم،گر چه من
* می کشم روغن به زور جذبه ازبادام خشک
شعر کامل
صائب تبریزی
* که می آید به سرقت دل ما جز پریشانی؟
* که می پرسد به غیر از سیل راه منزل ما را؟
شعر کامل
صائب تبریزی