لینک اشتراک گذاری
کپی شد
اقبال لاهوریزبور عجم
شمارهٔ 91-انقلاب! ای انقلاب! : خواجه از خون رگ مزدور سازد لعل ناب
شمارهٔ 92-گرچه می دانم که روزی بی نقاب آید برون : گرچه می دانم که روزی بی نقاب آید برون
شمارهٔ 93-گشاده رو ز خوش و ناخوش زمانه گذر : گشاده رو ز خوش و ناخوش زمانه گذر
شمارهٔ 94-زندگی در صدف خویش گهر ساختن است : زندگی در صدف خویش گهر ساختن است
شمارهٔ 95-برون زین گنبد در بسته پیدا کرده ام راهی : برون زین گنبد در بسته پیدا کرده ام راهی
شمارهٔ 96-گنهکار غیورم مزد بی خدمت نمی گیرم : گنهکار غیورم مزد بی خدمت نمی گیرم
شمارهٔ 97-جهان کورست و از آئینهٔ دل غافل افتاد است : جهان کورست و از آئینهٔ دل غافل افتاد است
شمارهٔ 98-نیابی در جهان یاری که داند دلنوازی را : نیابی در جهان یاری که داند دلنوازی را
شمارهٔ 99-علمی که تو آموزی مشتاق نگاهی نیست : علمی که تو آموزی مشتاق نگاهی نیست
شمارهٔ 100-چو خورشید سحر پیدا نگاهی می توان کردن : چو خورشید سحر پیدا نگاهی می توان کردن
شمارهٔ 101-کشیدی باده ها در صحبت بیگانه پی در پی : کشیدی باده ها در صحبت بیگانه پی در پی
شمارهٔ 102-عشق اندر جستجو افتاد آدم حاصل است : عشق اندر جستجو افتاد آدم حاصل است
شمارهٔ 103-بیا که خاوریان نقش تازه ئی بستند : بیا که خاوریان نقش تازه ئی بستند
شمارهٔ 104-عشق را نازم که بودش را غم نابود نی : عشق را نازم که بودش را غم نابود نی
شمارهٔ 105-بر دل بیتاب من ساقی می نابی زند : بر دل بیتاب من ساقی می نابی زند
شمارهٔ 106-فروغ خاکیان از نوریان افزون شود روزی : فروغ خاکیان از نوریان افزون شود روزی
شمارهٔ 107-ز رسم و راه شریعت نکرده ام تحقیق : ز رسم و راه شریعت نکرده ام تحقیق
شمارهٔ 108-از همه کس کناره گیر صحبت آشنا طلب : از همه کس کناره گیر صحبت آشنا طلب
شمارهٔ 109-بینی جهان را خود را نبینی : بینی جهان را خود را نبینی
شمارهٔ 110-من هیچ نمی ترسم از حادثهٔ شب ها : من هیچ نمی ترسم از حادثهٔ شب ها
شمارهٔ 111-تو کیستی ز کجائی که آسمان کبود : تو کیستی ز کجائی که آسمان کبود
شمارهٔ 112-دیار شوق که درد آشناست خاک آنجا : دیار شوق که درد آشناست خاک آنجا
شمارهٔ 113-می دیرینه و معشوق جوان چیزی نیست : می دیرینه و معشوق جوان چیزی نیست
شمارهٔ 114-قلندران که به تسخیر آب و گل کوشند : قلندران که به تسخیر آب و گل کوشند
شمارهٔ 115-دو دسته تیغم و گردون برهنه ساخت مرا : دو دسته تیغم و گردون برهنه ساخت مرا
شمارهٔ 116-مثل شرر ذره را تن به تپیدن دهم : مثل شرر ذره را تن به تپیدن دهم
شمارهٔ 117-خودی را مردم آمیزی دلیل نارسائی ها : خودی را مردم آمیزی دلیل نارسائی ها
شمارهٔ 118-چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما : چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما
شمارهٔ 119-دم مرا صفت باد فرودین کردند : دم مرا صفت باد فرودین کردند
شمارهٔ 120-گذر از آنکه ندیدست و جز خبر ندهد : گذر از آنکه ندیدست و جز خبر ندهد

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
* از شراب لایزالی جان ما مخمور بود
شعر کامل
مولوی
* مزن بر سر ناتوان دست زور
* که روزی به پایش در افتی چو مور
شعر کامل
سعدی
* نگفتمت مرو آن جا که مبتلات کنند
* که سخت دست درازند بسته پات کنند
شعر کامل
مولوی